۱۳۸۷ دی ۳۰, دوشنبه

شاه کس افریقایی


کس قشنگ اکراینی












شاه کس آسیایی


کاش بازم مي کردمش

حدود سه سال پيش بود كه در يكي از محله هاي غرب تهران زندگي مي كرديم.من در اون محل با دختري به نام رعنا كه حدود يك سال از من بزرگتر بود آشناشده بودم.رعنا يك دختر خوشگل و خوشهيكل بود.با صورتي سفيد مثل برف و بدني خوشتراش و بازم مثل برف.مدتي بود كه از حرفهايش فهميده بودم به سكس علاقه داره بدش نمياد با من رابطه داشته باشه.منم تو حرفهام بهش مي گفتم يه روز بيا خونمون يا مثلا تو بيا از اين حرفها.مدتي گذشت تا اينكه يك روز جمعه صبح كه خونمون خالي شد منم مطمئن بودمكه تا شب هم كسي نمياد فرصت مناسب ديدم. سريع تلفن برداشتم ورعنا خبر كردماونم به درخواستم جواب رد نداد.اومد خونمون.البته قبلش گفتم مواظب باشه كسي نبينه كه مياد خونمون.خوب اون روز اومد منم يكراست بردمش تو اتاقمو شروع كردم به نشون دادن اتاق بدهم دوتائي نشستيم رو تخت.رعنا يك دامن قرمز تنگ پوشيده بود كه تا بالاي زانوهاش رو پوشنده بود و نمايش زيبائي به بدنش مي داد.و پاهاي سفيدشو كه كاملا بدون جوراب بود مثل يك تيكه طلا نشون مي داد كه چند وقت يكبار چشمايمنو اسير خودش مي كرد.و يك پيراهن تنگ قرمز هم كه نمايش جالبي به پستوناشميداد پوشيده بود و بند كرستش كه سياه بود از كنارش گوشه گردنش زده بود بيرونونوك پستوناش كه مقداري متورم بود از زير پيرهنش معلوم بود.يك روژلب قرمزهم زده بود كه چشمهاي هر مردي نوازش مي داد.در ميان صحبت خودمو بهش نزديك مي كردم.كه بدون مقدمه رفتم طرفش و لباموبه لباش چسبوندمو شروع كردم به لب گرفتن اولش خودشو كشيد عقب بعد مدتياونم جلو زبونش در همان لحظه لب گرفتن من كرد تو دهانم ومن احساس داغي شديدي تو دهانم احساس كردم و يواش يواش ديدم كيرم داره بلند ميشه وخون توياون مثل آتشفشان داره فوران مي كنه.در همون حال دستامو دورش حلقه كردم شروع كردم به نوازش گوش و گردنشوهمينطور سينه هاش كه ديگه داشت از تو پيراهش مي زد بيرون سريع بادستهام پيراهن چسبناكشو كشيدم بيرون.و ازروي كرستش شروع به بوسيدن پستوناش شدم .رعنا دستشو برد پشت كمرشو كرستشو باز كرد و پستوناي بيقرلرشو انداختبيرون و منم شروع كردم به مكيدن و ليسيدن نوك پستوناش.كه با ليسدن و مكيدن من هر چه بيشتر متورم مي شدند.رعنا هم بيكار نبود با دستش كير منو از روي شلوار لمس مي كرد.بعد از اين كه كاملا از پستوناش سير شدم بلند شدم و پيراهنمو در آوردم و رعنا هم زيپ شلوارمو كشيد پائين و منم از پاهام درآوردمش.و رعنا در همون حال كه من ايستاده بودم شرتمو كشيد پائين وكير منم كه حسابي شق كرده بود كرد تو دهانشوشروع كرد به مكيدن ليسيدن اون.با حركاتب منظم اونو ميبرد تو دهانش و خارجش مي كرد و اين كارش هر چه بيشتر كير منو متورم ميكرد ديگه لحساس كردم آبم داره مي آد. گفتم رعنا ديگه بخواب روي تخت اونم بروي كمر خوابيد و منم با يك حركت دامنشو در آوردم و شورت سياهش جلوي چشمانم نمايان شد.شرتشو از پاش درآورد و كس زيباش رو ديدم كه تازه تراشيده بودش و كاملا سفيدنمايان بود.و با زبانم به كسش حمله كردم صداي جيغ هاي كوتاهش كه از روي خوشي بود گوشمو نوازش مي داد.وقتي به طرف چوچولش مي رفتم اونو ميليسيدم به خودش تحركي مي داد جيغ كوتاهي ميزد.ديدگه بايد كيرمو آماده مي كردم بهش گفتم بلند شو و از پشت بخواب و كونتو بده بالامنم كاندوم كه ار قبل اماده كرده بودمو كشيدم رو كيرم تا كيرمو گذاشتم رو كسش اونوبا دست زد كنار گفت نه بكون تو كنم و پرده دارم منم بي معطلي كيرمو يواش يواش كردم تو كونش كه نسباتا تنگ بود و خيلي داغ بود و شروع كردم به تلمبه زدن و بالا و پائين رفتن روي كون رعنا جوري كه تخت با حركات من تكون مي خورد.ديگه احساس كردم آبم داره مي اد كه كه كيرمو كشيدم بيرون و كاندومو سريع از رويش خارج كردم و ابمو با فشار بروي كون سفيدش پاشيدم .اون روز خيلي براي خوب بود چون مي گفت كه خيلي حال كرده و خوشحاله و اميدوارهبازم بتونيم با هم حال كنيم .

چند عکس سکسی خارجی




داستان من و دائيم با دختر عموم

اين داستاني که ميخوام واستون بگم کاملا واقعيه و مال يک سال پيشه اول بذاريد از اينجا بگم که ما اهل پائين شهر و در واقع اهل محله تگزاسياي خزانه بخارائي هستيم و به طور کامل سکس خانوادگي تو ذهنمون هم نمياد چه برسه به عملي کردنش!ولي من يه دختر عمو به اسم زهره دارم که خيلي مي خواره و به طور خودموني کس و کونش عجيب هرز ميره! ولي از شانس ما با اينکه منو خيلي دوست داره 3 سال پيش سر يه قضيه اي باهاش قهر کردمو و 2 سال باهاش حرف نميزدم.من يه دائي دارم که اسمش احمد و فقط 5 سال از من بزرگتره راستي من 19 سالمه و دائيم 24 سالشه.من با دائيم انقدر خودموني هستيم که حتي خال رو کون و کير همديگه رو هم دقيقا ميدونيم کجاست!تقريبا 1 سال پيش بود که دائي و عمه و عمو و خلاصه همه مفت خورا خونه ما بودن و من ديدم اين احمد کونکش هي به اين زهره نگاه ميکنه و ميخنده و اون لاکردار هم نامردي نميکرد و هي به اون ميخنديد!من اخر شب به احمد گفتم که قضيه چيه? باورم نميشد که احمد گفت چند روز پيش زهره رو تو خيابون ميبينه و مخشو ميزنه و شماره و اين حرفها و در کمال ناباوري روز قبل از مهموني کار زهره خانوم رو ميگيره!اول فکر کردم خالي ميبنده ولي از خنده هاي شيطاني زهره و کير راست احمد ميشد فهميد که راست ميگه.و اونجا بود که به سرعت عمل احمد آفرين گفتم!ولي اصل موضوع از اينجائي شروع شد که احمد به من گفت زهره ميخواد با تو اشتي کنه و اين فرصت خوبي بود تا من دلي از عزا در بيارم و من قبول کردم و يک روز احمد زنگ زد و گفت که امروز مادرش ميخواد از صبح بره قم و جمکران و تا شب هم بر نميگرده در ضمن لازم به ذکر است که پدر احمد 6 سال پيش به رحمت خدا رفته و احمد گفت که زهره رو هم دعوت کرده و به من گفت تا برم از ميکائيل که همه بچه هاي خزانه ميشناسنش دو ليتر عرق ناب کشمش بگيرم و به اتفاق سجاد بهترين دوست زندگيم بريم اونجا.وقتي رسيديم زهره اومده بود و با احمد تو اتاق بودن تا منو ديد اومد منو بوسيد و به قول معروف با من آشتي کرد بعد احمد به من گفت تا من و سجاد سور و سات عرقو اون اتاق رديف کنيم. اونم يه حالي با زهره بکنه منو سجاد که اينجا بايد اعتراف کنم خيلي عرق خور ماهريه رفتيم تو اون اتاق و شروع کرديم به ريختن و خوردن نفهميدم چقدر طول کشيد ولي يهو ديدم يه ليتر از عرق نيست و من مست مست دراز کشيده بودم و يه نخ مگنا روشن کرده بودم که يهو ياد احمد افتادم و فهميدم که اصلا و براي چي اومدم اونجا ولي تا درو باز کردم احمد و ديدم با چشاي قرمز که خماري ازش ميريخت وقتي پرسيدم چته گفت هر کاري ميکنم لاکردار يه قدمم از لب بيشتر را نميده و چشمم افتاد به زهره که با همون پيرهن و شلوار بود فهميدم احمد راست ميگه!يه فکري به سرم رسيد و به زهره گفتم شنيدم تو اين دو سال که با هم قهر بوديم عرق خور حرفه ايي شدي و اونم به هر حال بچه خزانستو واسه اين که کم نياره گفت آره! بلا فاصله گفتم پس اگه راست ميگي بايد پا به پاي من و احمد و سجاد بخوري اونم گفت باشه ... ولي بعدا صد بار خودشو لعنت کرد که چرا پا به پاي ما عرق خورده... خلاصه وقتي به خودم اومدم که از مستي هيچ جارو نميديم و به زور به احمد اشاره کردم حالا وقتشه احمد که زهره رو سياه مست ديد تازه فهميد که من چه هدفي داشتم!بله مست کردن زهره! نفهميدم احمد چقدر رو کار زهره بود ولي يهو ديدم از اون اتاق اومد بيرون و گفت نوبت توه جلدي پريدم تو اون اتاق و ديدم زهره با يه کرست مشکي و يه شورت که ست همون بود خوابيده رو زمين و چشاش از مستي شهلاي شهلا بود شايد اگه سياه مست نبودم همون جا ابم ميومد ولي باور کنيد تو عمرم اونقدر عرق نخورده بودم وحتي کيرم يه زره هم تحريک نشد اما از بدن زهره بگم که خيلي ترکه و لاغر بود و حتي يک بند انگشت هم چربي نداشت ولي در عوض کونش اندازه ي يه هندونه بزرگ 6.7 کيلوئي ميشدسريع لباسامو در اوردم و با يه شرت نشستم بغلش و اون هم که انگار منتظر من بود بلا فاصله لبامو با لباش گرفت بايد اعتراف کنم که تو لب گرفتن واقعا استادهلباشو چسبونده بود به لبام و زبونشو تو دهنم انقدر استادانه تکون ميداد که تازه کير من داشت يه تکونايي به خودش ميداد. تو اين مدت منم بيکار نشستم و از رو کرستش يه کم با سينه هاش ور رفتم و بعد از يکم لب گيري برگردوندمش و کرستشو باز کردم وقتي پستوناشو ديدم باورم نشد که اين پستون گنده مال يه دختره 18 ساله ي به اين لاغريه شروع کردم مثل يه حيوون وحشي سينهاشو خوردن. مزه سينه هاش هنوزم زير زبونمه بعد مثل کس نديده ها تو يه لحظه شورتشو از پاش در اوردم ولي بازم باورم نشد يه کس بي خط و خال که اگه تو کف دست مو ميديدي رو اونم ميديدييه پفي کرده بود که انگاري يه ماه تو کف يکي پيدا بشه و اينو بکنه ولي جز دست زدن و ماليدن کاري نميتونستم بکنم لازم به ذکر است که اينجانب هيچ رقمه کس ليس نيستم و حتي فکرش هم حالمو به هم ميزنه! ناچار گفتم بيا کيرم و بخور که از شانس کيريه ما اونم کير ليس نبود چون حتي با هزار تا خايمالي هم نتونستم راضيش کنم بيخيال شدم و دوباره رفتم تو کار لب و پستون و کيرمم دادم دستش گفتم حداقل يه کم باهاش ور برو!ولي لب و پستون فايده نداشت بهش گفتم حداقل برگرد يه کم تو سوراخ کونت بذارم که يهو گفت وقتي کس هست چرا کون!برق از چشام پريد و کيرم اينهو مرده ي متحرک از جا پريدو سيخ سيخ شد گفتم اه نکنه اره اونم مست بود و بي اختيار گفت اره بابا!گفتم نکنه احمد حرفم و بريد و گفت نه بابا دوست پسر نامردم! تو دلم گفتم اخ الهي من فداي اون دوست پسر نامردت بشم که عجب مردونگيي در حق ما کرده! بلافاصله بهش گفتم چهار دست و پا شو و سر کيرمو که حالا ديگه داشت پوست خودش و جر ميداد گذاشتم جلوي کسش آخ که من عاشق کردن دخترها اونم به شکل چهار دست و پا هستم.يهو همه کيرمو تا دسته کردم تو کسش چنان جيغي زد که صداي خنده احمد و سجاد از اون اتاق به گوشم که از مستي هيچي نميشنيد به راحتي رسيد.
حالا تلمبه نزن کي بزن ولي من که تا ديروز حتي اين مدل کردنو 30 ثانيه تو فيلم سوپر ميديدم آبم تا سقف ميپريد حالا اصلا انگار نه انگار دارم خودم اون مدلي يه کسي رو ميکنم که تو عمرم کس به اون تپلي نديده بودم از آه آآآآه گفتن هاي زهره ميشد فهميد که داره کمال استفاده رو ميبره و منم مدام سرعتمو ميبردم بالاتر تا اينکه آآآه آآآه هاي زهره زياد شد و مدام ميگفت جون منو بکن پارم کن!جون چه کيري داري آخ آبتو بيارم و از اين حرفها بي خبر از اينکه من از بس مستم اصلا انگار نه انگار دارم کس ميکنم. تو اين فکرا بودم که با داد و بيداد هاي زهره حس کردم کيرم تو کس زهره هم داغ تر شد و هم ليزتر و فهميدم که ارضاء شده با ليز شدن کس زهره سرعت تلمبه هاي من بيشتر شد تازه تازه داشتم حال ميبردم.اما براتون بگم تا يک ساعت ديگه هر مدل کس کردني رو که از فيلم سوپر ها ياد گرفتم رو کس زهره امتحان کردم ولي آبم نيومد که نيومد حتي بايد بگم زهره دوبار ديگه هم ارضاء شده بود ديگه هيچ جوني نداشت از قطع شدن صداي خنده هاي احمد و سجاد هم فهميدم که اون دوتا هم ديگه خوابشون برده!زهره هم زير کير ما ميگفت بابا تو رو خدا بسته کسم تاول زد انقدر کردي ولي من شهوتي بودم و داشتم ميمردم ولي باور کنيد نميدونستم چرا آبم نمياد! يهو بهش گفتم ميخوام بکنم تو کونت گفت نه نه خيلي درد داره گفتم بابا تو مستي درد حاليت نميشه بازم قبول نکرد!بالاخره رازيش کردم و رفتم از اون اتاق کرم بيارم احمد زير چشمي تا منو ديد که لخت مادرزاد جلوش واستادم گفت بابا کيرم تو جنبت بيا بيرون ديگه گفتم تازه ميخوام بکنم تو کونش کرمتون کجاست!خلاصه کرم رو گرفتم و برگشتم تو اتاق ديدم زهره شرت و کرستشو پوشيده و يه گوشه نشسته. گفتم چرا اينارو تنت کردي گفت بابا بسته تورو خدا يدونه زدم در کونشو بلافاصله شرت و کرستش رو در آوردم و دمر خوابوندمش و در کون اونو با کير خودمو حسابي کرم زدم وسر کيرم رو گذاشتم در کونش آقا چشمتون روز بد نبينه تا کلاهک کيرم رفت تو کونش يه جيغي زد که احمد فکر کرده بود کون زهره جر خورده ولي من تازه داشتم از جيغاي زهره حال ميکردم و انقدر مست بودم اصلا فکر درد کشيدن زهره نبودم انقدر تو کونش تلمبه زدم که يهو آبم با يه سرعتي تو کونش ريخت که انگار دو روزه رو فنر واستاده تا پرتاب بشه وقتي کل ابم رو تو کون زهره خالي کردم تازه کيرم رو کشيدم بيرون!کشيدن بيرونه کيرم همانا و آبم از تو کون زهره ريختن بيرون همانا تازه فهديدم زهره انقدر درد کشيده که داره مثل ابر بهار گريه ميکنه!الان بعد از گذشت يک سال از اون روز زهره يک بار هم طرف من نيومده ميخوام يه نصيحت به همه ي پسر ها بکنم و اون اينه که هيچ وقت دختري رو که براي اولين بار باهاش سکس ميکنيد از کون نکنيد به خصوص اگر با فشار اول ديديد طرف تنگه تنگه!ما پسراي پايين شهر يه ضرب المثل داريم که ميگه با دخترا دوتا کار انجام نديداول اينکه هيچ وقت به دختري نگيد دوست دارم چون تاقچه بالا ميذارهدوم اينکه هيچ دختري رو از کون نکنيد چون ديگه سراغتون نمياد

عکس های ایرانی شماره 1